جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت


 
  • پیام به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر»
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»

  • -->

    اخلاق / اخلاق در خانه/جلد اول / جلسه شانزدهم/فصل ششم
    اقسام طلاق

     

    1- طلاقهاي ضروري

    يك قسم از طلاقها ضروري است. از آن‌جائي كه اسلام از نظر قانون عالي است قانون طلاق دارد و اگر چه از نظر اخلاق مبغوش است اما اسلام مي‌گويد اين قانون ولو مبغوض در نزد من است اما بايد باشد. نظير اين‌كه دست كسي سرطان مي‌گيرد اين دست را بايد بريد اگر اين دست را نبرند بدن مبتلا مي‌شود. با فرضي كه صاحب دست از قطع آن ناراحت است اما راضي است بلكه پول هم مي‌دهد تا دستش را قطع كنند تشكر از دكتر هم مي‌كند كه دستش را قطع كرده است زيرا مي‌بيند اگر دستش را قطع نكنند همه اعضايش فلج مي‌شود. طلاق ضروري هم آن طلاقي است كه توافق اخلاقي بين زن و شوهر نباشد و هر چه عفو و گذشت و ايثار و فداكاري و آنچه كه موجب مي‌شود طلاق واقع نشود اعمال مي‌شود بي‌فايده است. العياذبالله يك مرد مقدس گرفتار يك زن بي‌عفت شده است يا يك زن مقدس گرفتار يك مرد لاابالي بي‌عفت شده است. خوب در اين‌جا نمي‌شود اين مرد لاابالي، اين زن بي‌عفت را ساخت. در بن‌بست واقع شده است چه كند؟ چاره‌اي ندارد جز اين‌كه طلاق بدهد يعني اين وصله ناهم‌رنگ را از خود جدا كند. اين دست سرطاني را بايد قطع كرد. قانون طلاق در اين موارد چيز خوبي است كه قانون طلاقي كه اسلام دارد- البته با آن تضييق‌هائي كه اسلام دارد- قانون خوبي است و بالاخره اگر اسلام قانون طلاق را نداشت ناقص بود البته اين قانون براي جائي است كه ديگر چاره‌اي نباشد جز اين‌كه از يكديگر جدا شوند. وقتي كه يك زن بي‌عفت شد و نشود جلوي آن‌را بگيري اين وصلة ناهم‌رنگ را بايد دورانداخت وقتي يك مرد لاابالي و عياش شد و نشد جلوي او را بگيري چاره‌اي نيست جز اين‌كه آن خانوادة نجيب اين وصلة نا‌هم‌رنگ را از خود جدا كند و اين طلاق ضروري است كه بسيار كم است. يعني اين‌گونه طلاقها يك درصد هم نيست و اگر هم طلاق ضروري بود شايد در ايران ساليانه صد طلاتق هم واقع نمي‌شد. اگر مي‌بيني طلاق زياد شده است علتهاي ديگري دارد و ضروري نيست.

    2- طلاقهاي هوسي

    قسم دوم طلاق هوسي است همانند ازدواجهاي هوسي كه بحث آن گذشت مثل اين‌كه يك مرد لاابالي عاشق يك زني شود و مجبور شود زن اولش را طلاق دهد تا بتواند زن دوم را اختيار كند يا العياذبالله يك مرد هوسران عياش مي‌خواهد زن دوم بگيرد كه مجبور است زن اول را طلاق دهد. مصيبت بالاتر اين‌كه اين‌كه يگ زني عاشق و  هوسران و عياش مي‌شود و طلاق خود را مي‌گيرد تا به شوهرش و معشوق دوم خود برسد. اين‌ها  طاقهاي هوسي است كه قطعاً در قم كم است چه رسد در جلسه مقدس ما. ولي همه مي‌دانيد اين‌گونه طلاقها در بين افراد لاابالي زياد ديده مي‌شود. چيزي كه بايد متذكر شوه مخصوصاً براي خانم‌ها و تقاضا دارم به آن توجه داشته باشيد اين است كه اين طلاقهاي هوسي، اين طلاقهاي تجملي، اين طلاقهاي عشقي از كجا سرچشمه مي‌گيرد؟ از اختلاط بين زن و مرد؛ از چشم‌چرانيها چه از طرف مرد باشد يا زن؛ از صحبت‌هاي غيرضروري بين زن و مرد و بالاتر از همه از بدحجابي‌ها؛ از بي‌حجابي‌ها. زنان بدحجاب يا بي‌حجاب بايد توجه داشته باشند كه ظالم بزرگي هستند و د رقيامت با ريگانها، صدام‌ها محشور مي‌شوند زيرا چه ظلمي بالاتر از اين‌كه جوان عزب را تحريك كنند. آتش شهوت شعله‌ور شود مثل اين است كه انسان را در آتش بيندازند و بسوزانند. بلكه بعضي اوقات آتش غريزة جنسي از آتش معمولي بالارت است. و چه ظلمي بالاتر از اين‌كه يك جوان عزبي نگاه كند به يك زن بدحجابي به صورت او. به جوراب بدن‌نماي او و بالاخره به مواضع حساس او و تحريك شود و العياذبالله به گناه بيفتد. اين جواني كه به گناه مي‌افتد تقصير همين خانم بدحجاب است تقصير همين خانم بي‌حجاب است العياذبالله يك خانم برود در مغازه عشوه‌گري كند در خريدش. بعضي اوقات زن باندازه‌اي بي‌ادب و بي‌شخصيت مي‌شود براي اين‌كه يك جفت جوراب را با يك پارچه را يك مقدار ارزان‌تر بخرد خوفروشي مي‌كند خودفروشي مرادم اين نيست كه زنا مي‌دهد نه. همين مقدار كه در صورت نامحرم مي‌خندد، شوخي مي‌كند، عشوه‌گري مي‌كند، اين خودفروشي است. خودفروشي فقط اين نيست كه العياذبالله زنا بدهد،‌اين بالاترين مصداق آن است. يك قسم خودفروشي هم اين است كه با جوراب بدن‌نما وارد كوچه شود و ساق پايش را به نامحرم نشان دهد. يك خودفروشي هم اين اين است كه براي اين‌كه صاحب مغازه را جلبش كند با او شوخي و تبسم مي‌كند حرفهاي شهوت‌انگيز مي‌زند. اما اين زن خودفروش بايد توجه داشته باشد كه ظالم بزرگي است. زيرا نزد او جلوه مي‌دهد وقتي تو را جلوه داد در نزد كاسب به همان اندازه محبت همسر كاسب از دلش مي‌رود و بعض اوقات منجر به طلاق مي‌شود. بعض اوقات منجر به بي مهريها مي شود. بعض اوقات منجر به عقدها مي‌شود. بعض اوقات منجر به فلاكت بچه‌ها مي‌وشد. براي اينكه تو در مقابل يك كاسب عشوه‌گري كردي و ظلمش بزرگ است. گناهش بزرگ است.

    يكي از چيزهايي كه گاهي موجب مصيبتي بزرگ مي‌شود عشق است. اين عشق از سرطان بدتر است. عشق به همجنس باشد يا جنس مخالف؛ دوتا دختر باشند يا دو پسر يا يك پسر و دختر؛ يك مرد باشد يا يك زن. بايد بدانيم اين عشق يك درد سرطاني است اگر خداي ناكرده براي كسي پيدا شود خانمانسوز است ديگر همه چيز را حاضر است پشت پا بزند حتي آبرويش را. وقتي به اشعارشان مراجعه مي‌كنيم مي‌بينيم كه گفته‌اند اول چيزي را كه بايد در راه عشق بدهيم آبرو است. و اين از كجا پيدا مي‌شود؟ همه بدانيد از غريزة جنسي است و مواظب باشيد شيطان شما را گول نزند. ولو دو تا پسز يا دو دختر همديگر را دوست داشته باشند اين از غريزة جنسي سرچشمه مي‌گيرد. ولو اينكه به نام محبت باشد؛ به نام برادري باشد؛ به نام خدا و عشق به خدا و عشق به مسلمان باشد. اينها همه توجيه و حرفهاي شيطاني است و كمتر محبتي خالص براي خداست. حق مطلب همان قول امام صادق u است كه از او سئوال كردند يابن رسول‌الله عشق از كجا پيدا مي‌شود؟ فرمود: وقتي عشق خدا، محبت خدا از دل كسي رفت محبت ديگري، عشق ديگري در دل او مي‌آيد.

    ديگران هم وقتي مي‌خواهند عشق را تعريف كنند مي‌گويند «مرض سودائي» اين يك مرض سرطاني است كه پيدا مي‌شود. از كجا پيدا مي‌شود. از تماسها، مخصوصاً نگاه‌ها، كه بعضي اثبات كرده مي‌گويند يك اشعه‌هايي در بدن است كه از راه چشم وارد مي‌شود و وقتي وارد شد به صورت به صورت عشق درمي‌آيد. لذا اسلام مي‌گويد نگاه شهوت‌آميز نكن بلكه بلكه اگر مي‌تواني به نامحرم نگاه غير شهوت‌آميز نكن. نگاه نكن، تماس با زن نداشته باش مگر به اندازة ضرورت و بالاخره پس از آنكه بيش از ده آيه در قرآن راجع به حجاب نازل شده است گاهي مي‌فرمايد: خانم! خود را آرايش نكن، خود را متزين نكن، خود را جالب نكن در مقابل نامحرم. گاهي مي‌گويد خانم! حرف به اندازة ضرورت باشد. گاهي مي‌گويد: آقا! خانم! نگاه به يكديگر نكنيد و بالاخره در آخر كار در سورة احزاب خطاب مي‌شود به پيغمبر (ص) :

    «يا ايها النبي قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلك ادني ان يعرفن فلا يؤذين و كان الله غفوراً رحيما»(1)

    پيغمبر! به رنها بگو. به همة مسلمانها بگو چادرهايتان را بر سر كنيد. خوب رو بگيريد. شخصيت و عفت زن به همين چادر است و عفت تو و شخصيت تو به همين چادر شناخته مي‌شود ذلك ادني ان يعرفن فلا يؤذين و يكي از عللش همين است كه اگر خانم رو نگيرد گاهي يك كسي عاشق او مي‌شود و اگر چنين شد ديگر رسوائي است. اگر خداي ناكرده خود خانم چشم‌چران باشد و در حرف‌زدن زبانش قفل نداشته باشد ببا اين‌كه شوهر دارد گاهي عاشق مي‌شود و رسوائي اين‌جاست و اگر راستي بگو ئيم مصداق كامل:

    «خسر الدنيا و الاخره ذلك هو الخسران المبين»(2)

    است، اشتباه نكرده‌ايم. بنابراين اگر از ممن بپرسيد اين طلاقهاي عشقي از كجا پيدا مي‌شود؟ چرا پيدا مي‌شود؟ مي‌گويم تقصير خانم‌هاست خانم‌هاي بي‌حجاب، خانم‌هائي كه مواظب گفتارشان، كردارشان نيستند. خانم! تو جاذبي، جذابيت تو باندازه‌اي است كه پيغمبر اكرم(ص) و ائمه طاهرين دستور دادند اگر زني جلو است به پشت او نگاه نكن؛ دنبالش راه نرو؛ بگذار تا برود و فاصله زياد شود آن وقت تو حركت كن. زيرا زن جاذبه دارد و خداي ناكرده مبدل به عشق مي‌شود وقتي به عشق شد خود خانم ولو عاشق نباشد رسوا مي‌شود؛ بدبخت مي‌شود و هم‌چنين آقا. حتي اسلام باندازه‌اي اهميت داده است كه مي‌فرمايد اگر خانمي جائي نشسته باشد و بلند شود جاي او ننشين تا سرد شود تا مبادا براي تو تداعي معني و يا تخيلي بياورد. بنابراين قسم دوم از طلاقها اگر واقع شود بدانيد از عشقها، از تماسها، از حرف‌ها، از جاذبه‌ها و بالاخره از بي‌حجابي‌ها و بدحجابي‌هاست و از خانم‌ها تقاضا دارم مواظب حجابتان باشيد يك دفعه خداي ناكرده يك خانه را به هم مي‌پاشيد. با يك نگاه كه آن مرد مي‌كند موجب بدبختي‌ دنيا و آخرتش مي‌شويد.

    من عقيده دارم اگر نمي‌شود، مخصوصاً‌ در قم، اتوبوس‌هاي واحد زن‌ها و مردها جدا باشند لااقل نصف ماشين براي مردها ونصف ديگر براي زن‌ها باشد. خدا نكند يك زني با يك مردي روي يك صندلي بنشينند. خدا نكند يك زني با يك مردي با هم ايستاده باشند و تماس آنها ولو از روي لباس باشد كه چنين اماكن عمومي نظير ميني‌بوس و غيره خطرناك است. خانم! تو دري و در گران‌بها بايد در صندوق باشد اين در گران‌بها هر چه پوشيده‌تر باشد از دسترس دزد محفوظ‌تر است و بالاخره آقا! خانم! مواظب گفتارتان با يكديگر باشيد. مواظب كردارتان با يكديگر باشيد حتي به آقايان بگويم اگر خداي ناكرده خانمت با جوراب بدن‌نما بيرون رفت موجب مي‌شود كه عاشق او شوند آن وقت معلوم است به كجا مي‌رسد.

    3 ـ طلاقهاي عقده‌اي

    قسم سوم از طلاقها نظير ازدواجهاي عقده‌اي طلاق عقده‌اي است و موراد آن بسيار است. صدي هشتاد طلاقها از اين نوع است. اين طلاقهايي عقده‌اي از كجا پيدا مي‌شود؟ از همان مواردي كه تعدد ازدواج عقده‌اي پيدا مي‌شود. اول آن اين است كه خانم به وظيفه‌اش عمل نمي‌كند و و قتي عمل نكرد براي مرد عقده‌ مي‌شود. آن كوچك‌هاي بزرگ رعايت نمي‌شود «قطره  قطره جمع گردد وانگهي دريا شود» يك عقده‌اي براي اين مرد مي‌شود و خدا نكند كسي عقده‌اي بشود. زنگ خطر زنم هم به خانم‌ها هم به آقايان كه اگر خداي ناكرده كسي عقده‌اي بشود حاضر است پشت پا به همسر و فرزندانش بزند. يعني هر چه به او بگويند آقا! خانمت بيچاره مي‌شود مي‌گويد بشوند. مي گويند بچه‌هايت بيچاره مي‌شوند مي‌گويد بشوند. همان آقائي كه همه چيزش را براي بچه‌هايش مي‌خواست الان يك حالت نفرتي از آنها پيدا كرده است؛ از خانمش پيدا كرده است.

    بعكس آنچه گفته شد بعضي اوقات آقا كوچك‌هاي بزرگ را مراعات نمي‌كند يعني در خانه خيلي خشك است. خشكي اين آقا، تقدسهاي بيجاي او، بخلهاي نسنجيده او، حرف‌هاي ناهنجار او اگر براي خانم عقده شود به جاهاي باريكي مي‌رسد. خيال نكنيد كه خانم عفيف است اگر عقده‌اي هم شود همين است. نه. اگر عقده‌اي شد به طايفه، شوهر، فرزندان، آبرو پشت پا مي‌زند.

    دوم مراعات نكردن آقا در خانه. آقايان بايد بدانند كه وقت خودشان را تقسيم كنند و هر كسي به جائي رسيد براي همين بود كه وقت خود را تقسيم كرد بعضي آن قدر وقتشان تنظيم است كه دستشوئي رفتن آنها هم منظم است؛ وضو گرفتن آنها منظم است. از خانه بيرون آمدن آنها منظم است. ناهار و شام و خواب آنها منظم است. اين افرادي كه وقت خود را تنظيم مي‌كنند به خيلي جاها مي‌رسند. و هر كسي هم از نظر علمي به جائي رسيد اكتشافي يا اختراعي كرد براي همين است كه وقتش را تنظيم كرده است. لذا اولاً از خانم‌ها؛ از آقايان تقاضا دارم وقت شما منظم باشد و ثانياً در اين وقت آقايان يك وقتي تعيين كنند براي رسيدگي به خانه؛ رسيدگي به بچه‌ها. يعني زن در حاشيه نباشد بعضي اوقات مي‌بينيم آقا سرش در كتاب و قرآن است. مشغول علم است. مشغول اختراع است. چون آدم عالمي است، آنچه در متن زندگي اوست علم است؛ اما همة مسائل ديگر حتي خانم در حاشيه زندگي است. اين كار خيلي خطرناك است كه انسان به بچه‌هايش نرسد به خاطر اين‌كه وقت ندارد. بعضي از كاسب‌ها صبح مي‌روند و شب مي‌آيند. معلوم است كه كاسبي كه صبح رفت و شب آمد، و با مردم هم داد و ستد و داد و فرياد داشت، شب كه مي‌آيد دنبال اين است كه شامي بخورد و خوابد. اين در صورتي است كه دفتر حسابش را به منزل نياورد تا روي دفتر حسابش خوابش ببرد. معلوم است اين آقا وضعش خطرناك مي‌شود و خيلي هم خطرناك مي‌شود؛ به اندازه‌اي كه يك دفعه خانم كاملاً نجيب او نانجيب از كار در مي‌آيد. خودش سر و كار با مسجد و محراب دارد اما يك وقت دخترش، پسرش از كاباره‌هاسر در مي‌آروند. نمي‌شود كه زن و بچه انسان در متن زندگي نباشد. اين‌كه مي‌گويند هشت ياعت كاسبي كن هشت ساعت عبادت اين نيست كه تمام هشت ساعت را به مسجر برو و با نماز جماعت و مسجد و محراب سر و كار داشته باش اما در اين هشت ساعت يك ساعت به همسرت رسيدگي نكن. وقتي آقا وارد خانه شد اول كاري كه بايد بكند چيست؟ توجه به خانمش قبل از آن‌كه توجه به بچه‌هايش پيدا كند. يرا او نزديكتر است. مادر است اگر بچه جلو آمد او را بغل بگير اما چشمت به خانمت باشد. خيال نكنيد اينها ساده است.

    چندي قبل خانمي سه نابچه‌اي خود را كشت سُرِ بچة سوم كه فهده عدد سوزن در بدن او فرو كرده بود دستگير شد. از او پرسيدند چرا چنين كردي؟ گفت براي اين‌كه وقتي شوهرم وارد خانه مي‌شد به من بي‌اعتنائي مي‌كرد؛ توجه به بچه‌ها مي‌كرد و من حسادت بردم و تصميم گرفتم كه بچه‌ها را بكشم.

    پافشاري من براي اين است كه در بعضي اوقات اين مسائل پيش مي‌آيد. گاهي خانمي تلفن مي‌كند و مثل مادر فرزند مرده گريه مي‌كند. بعد از حرف‌هاي او به اين مطب مي‌رسيم كه شوهر او از نظر مالي عالي است؛ از نظر غريزة جنسي هم خوب است اما يك كمبود دارد و آن اين است كه به زنش نمي‌رسد زن را در متن زندگي و وفت خود قرار نمي‌دهد.

    پيغمبر اكرم(ص) مي‌فرمايد: وقتي وارد خانه شدي قبل از آن‌كه به كارها بپردازي با خانم صحبت كن بگذار حرف‌هايش را بزند. نبايد نق بزند اما به‌طور مسلم دردهاي دلش را بايد بگويد. تو هم بشنو فوراً در حرفش نپر و حرفش را از بين نبر. بگذار حرف‌هايش را بزند بعد دلداريش بده و با مهرباني خستگي و بي‌نشاطي او را از بين بر. نيم‌ساعت با خانمت درددل كن به او توجه كن از او عذرخواهي كن. تشكر كن. پس از آن نيم‌ساعت هم با بچه‌هايت بازي كن. يكي از كساني كه بايد هم‌بازي بچه‌ها باشد پدر و مادر است. وقتي به خانه آمدي بايد همبازي بچه‌ها باشي همبازي خانم باشي. ما يان مسائل را خيلي ساده و بد حساب مي‌كنيم بعد هم با يك تبسم از آن مي‌گذريم اما بعضي اوقات با اين شل‌گرفتن محكم مي‌خوريم. انسان بايد به زنش برسد.

    همسر يك آقائي كه پسرهايش بد درآمده بودند مي‌گفت مقصر پدرآنهاست براي اين‌كه شبانه روز سرش در كتاب و قرآن بود به بچه‌ها نرسيده و عقده‌اي شدهد، بد شدند، نمي‌پرسيد كجا رفتي؟ از كجا آمدي؟ آن طلبه‌، آن عالم يا آن آقائي كه وارد خانه بشود و بدون اين‌كه زن برسد، به حرف‌هاي زن برسد، به بچه توجه كند فوراً مشغول مطالعه شود ظلم كرده است؛ حق كسي كرده است. و علمي كه بخواهد از راه حق كشي پيدا شود اين علم بركت ندارد. علمي كه بخواهد از راه ظلم پيدا شود بركت ندارد. بله اين آقا بايد به زن و بچه رسيدگي كند بعد مشغول مطالعه شود و وقتي مشغول شد خانم مواظب باشد يك ساعت، دو ساعت كه از مطالعه او گذشت و تمام شد آرايش كرده و بانشاط كامل اگر ميوه نبود لااقل با يك آبي مؤدبانه پذيرائي كند. اين آب در يك ليوان تميز آن ليوان را در يك بشقاب و آن بشقاب را دودستي به حضور شوهر آورده و سلام كند و در مقابل شوهر بنشيند آب يا ميوه را در مقابل او بگذارد و تبسم كند در روي شوهر، مسلم خستگي‌اش از بين مي‌رود.

    يكي از افرادي كه مرد بسيار بزرگي است خانمش ازدنيا رفته بود خيلي گريه مي‌كرد. ما به او گفتيم آقا!‌ شما چرا؟ چرا راضي به مقدرات الهي نيستي؟ گفت راضي‌ هستم اما دلم مي‌سوزد كه مونسم، مهد علمم از دست رفت بعد همين مطلب را گفت كه وسط مطالعه كه خسته مي‌شدم يك وقت مي‌ديدم كه با يك چاي آمد، يك قدري دلم را بدست آورد چاي را به من داد خوردم ديدم خستگي‌ام رفت و ملاحظه كردم اين كتابهائي كه نوشتم مرهون اين خانم است.

    پاستور مي‌گويد اگر اختراع كردم و اگر توانستم خدمتي به جامعه بكنم به كمك خانمم بود كه مرا از خستگي نجات مي‌داد.

    بنابراين اگر خداي ناكرده يك آقائي به خانمش رسيدگي نكند و شبانه‌روز مشغول كسب، مشغول مطالعه باشد وضع خطرناك است عقده مي‌شود و و قتي عقده شد طلاق مي‌شود. يعني اين خانم با فرضي كه نجيب است، يا آبروست، عالي است اما ديگر به جان مي‌آيد؛ به دادگاه رفته و طلاقش را مي‌گيرد ولو اين‌كه بچه‌هايش نابود شوند. مي‌گويد من راحت شدم بگذار بچه‌ها نابود شوند اين طلاقهاي عقده‌اي كه زنها مراعات كوچك‌هاي بزرگ را نمي‌كنند براي آن مرد عقده مي‌شود و زنش را طلاق مي‌دهد. آقايان به وظائف خود رفتار نمي‌كنند و زن را درمتن زندگي قرار نمي‌دهند، بچه‌ها را در متن زندگي قرار نمي‌دهند،‌ و اين موجب مي‌شود كه طلاق عقده‌اي جلو بيايد كه موارد اين طلاق زياد است گفتم هشتاد درصد طلاق‌ها، طلاقهاي عقده‌اي است. آقا بدبين است به خانمش، خانم بدبين است به وشهذش. خدا نكند آقائي ده دقيقه دير بيايد رسوائي به پا مي‌كند. كجا بودي؟ خانه زن دوم رفتي؟ شوهر هم مي‌رود زن دوم را مي‌گيرد. زن سوم را هم مي‌گيرد. اين بدبيني‌ها  كه بعضي اوقات مي‌بينيم در ميان زنهاست در بين آقايان هم هست. مخصوصاً در ميان آقايان، خيلي خطرناك است و گناه آن هم بسيار بزرگ مي‌باشد

     

    پاورقی

    =========================================

    1. سوره احزاب آيه59 ترجمه: اي پيغمبر(گرامي) به زنان و دخترانت و زنتاان مؤمنين بگو كه خويشتن را به چادر بپوشانند كه اين كار براي اين‌كه آنها(به عفت و حريت) شناخته شوند تا (از تعرض و جسارت هوسرانان) آزار نكشند بسيار بهتر است و خدا(در حق خلق) آمرزنده و مهربان است.

    2. سوره حج آيه11 ترجمه: در دنيا و آخرت ضرر كرد و اين زياني است آشكار.

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365